سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلب شکسته

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مناجات اثر استاد شهریار

 

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست (استاد شریعتی)

سلام دوستان ما مبارک رمضان رو به همتون تبریک میگم و امید وارم  طاعات و عباداتتون قبول اونی که اون بالاست باشه 

ببخشید که دیر اومدم مدتی بود درگیر کارام بودم خلاصه ما رو حلال کنید

اول صلوات بفرستین بعد دعارو بخونین بعدشم برین به طرف شعر


دعای روز دهم ماه مبارک رمضان

اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْفاَّئِزینَ لَدَیْکَ وَاجْعَلْنی فیهِ مِنَ الْمُقَرَّبینَ اِلَیْکَ بِاِحْسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ.

 

خدایا قرارم ده در این ماه از توکل‌کنندگان بر خودت و بگردانم در آن از سعادتمندان درگاهت، قرارم ده در آن از مقربان پیشگاهت به حق احسانت ای هدف نهایی جویندگان.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

مناجات

lovebeterkon.persianblog.ir

دلم جواب بلی می دهد صلای تو را
صلا بزن که به جان می خرم بلای تو را

به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست
نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را

کشم جفای تو تا عمر باشدم ، هر چند
وفا نمی کند این عمرها وفای تو را

بجاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ
مگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را

تو از دریچه ی دل می روی و می آیی
ولی نمی شنود کس صدای پای تو را

غبار فقر و فنا توتیای چشمم کن
که خضر راه شوم چشمه ی بقای تو را

خوشا طلاق تن و دلکشا تلاقی روح
که داده با دل من وعده ی لقای تو را

هوای سیر گل و ساز بلبلم دادی
که بنگرم به گل و سر کنم ثنای تو را

به آب و آینه ام ناز می کند صورت
کو صوفیانه به خود بسته ام صفای تو را

به دامن تر خود طعنه می زنم زاهد
بیا که برنخورد گوشه ی قبای تو را

ز جور خلق به پیش تو آورم شکوه
بگو که با که برم شرح ماجرای تو را

ز آه من به هلال تو هاله می خواهند
به در نمی کند از سر دلم هوای تو را

شبانیم هوس است و طواف کعبه ی طور
مگر به گوش دلی بشنوم صدای تو را

به جبر گر همه عالم رضای من طلبند
من اختیا کنم ز آن میان رضای تو را

گرم شناگر دریای عشق نشناسند
چه غم ز شنعت بیگانه آشنای تو را

چه شکر گویمت ای چهره ساز پرده ی شب
که چشمم این همه فیلم فرح فزای تو را

چه جای من که بر این صحنه موه های بلند
به صف ستاده تماشای سینمای تو را

بر این مقرنس فیروزه تا ابد مسحور
ستاره ی سحری چشم سرمه سای تو را

به تار چنگ نواسنج من گره زده اند
فداست طره ی زلف گره گشای تو را

بر آستان خود این دلشکستگان دریاب
که آستین بفشاندند ماسوای تو را

دل شکسته ی من گفت شهریارا بس
که من به خانه ی خود یافتم خدای تو را

استاد شهریار

 


ضریح عشق

ضریح عشق

به اشتیاق نگاهش زخود گسستم و رفتم

کنار خاطره هایم کمی نشستم و رفتم

کسی به لهجه عشق نخواند شعر سکوتم

و چشم به همه بد ها دوباره بستم و رفتم

برای آن که دلم را به جنس عشق بسازم

میان آینه ها در خودم شکستم و رفتم

زراه اشک گذشتم به چشم عشق رسیدم

وبر ضریع نگاهش دخیل بستم و رفتم


بی تو

خیلی وقت تو ازم جداشدی

توی شهر آرزو فنا شدی

توی این قفس برام خاطره نیست

بی تو تلخه غربت این سرزمین

از شبام جدا شده این زندگی

خیلی وقته مرغ دلم پر کشیده

از قفس به آسمون بر کشیده

بی تو تنها موند این غمهای من

چی میشد پیشم می موندی تا ابد


http://lovebeterkon.persianblog.ir


برای چیست؟

lovebeterkon.persianblog.ir

برای چیست؟

در این دنیا که محبت نیست

عسق برای ادامه زندگی برای چیست؟

برای چیست

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم

اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

درکودکی غفلت

درجوانی شهرت

در پیری حسرت

پس کی زندگی؟

بدنیا آمدم تا زندگی کنم

زندگی کنم تا عشق بورزم

عشق بورزم تا بسوزم

بورزم تا بمیرم

http://lovebeterkon.persianblog.ir


شمع دانی و پر وانه

شمع دانی و پروانه

شمع دانی که دم مرگ به پروانه چه گفت:

گفت ای عاشق دیوانه فراموش شوی !

پروانه مرد ولی خوب جوابش را دادگفت:

دیری نگذرد که تو هم خاموش شوی

عاشقی زیباست

ولی عاشق

دیوانه ای بیش نیست!؟

باید معرفت آموخت

با معرفت زیست

با معرفت مرد

 lovebeterkon.persianblog.ir


مادر بزرگ

مادر بزرگ می خونم از قصه هات

از اون کلام بی صدات

از اون نگاه بی ریات

من می خونم از اون لبات

ازاون ستاره چشمات

مفهوم خوب لحظه هات

چقدر دلم تنگه برات

شعر های تو حرف منه 

بی تو دلم نمی زنه

بیا یه شب تو توی خواب

بخوان برام قصه ناب

دلم می خواد بدونی که

چقدر دلم تنگه برات

 


چشم عشق

 

 

lovebeterkon.persianblog.ir

 

 اگر به فکر تو بودن یک گناه است

من همیشه در گناهم

سفر کردم مثل اشک تو چشمات عاشقونه

خیال کردم که چشم تو هنوز هم مهربونه

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمی شه

آخه عشق با ندیدن کم نمیشه


سراشیبی

سرا شیبی

در سراشیبی که نامش زندگی ست

باهمه بیگانگی ها میروم

در سکوت سردو غمگین زمان

بی هدف بی یار و تنها میروم

میروم که شاید در دشتی بزرگ

در سراشیبی که نامش زندگی ست

بازیابم آنچه را گم کرده ام